شعر عکس شعر عکس

شعر عکس - وقتی به جهل جوانی بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به کنجی نشست و گریان همی‌گفت: مگر خردی فراموش کردی که درشتی می‌کنی؟

هنگامی که از روی بی‌عقلی در جوانی فریادی بر سر مادرم زدم، دلشکسته در گوشه‌ای نشست و با گریه گفت: مگر نوزادی و ناتوانی‌ات را فراموش کردی که برای من بزرگی می‌کنی؟

↓ تصویر خام این شعر عکس ↓

برای دسترسی به این محتوی عضویت ویژه تهیه کنید: عضویت ویژه یک ماهه, عضویت ویژه سه ماهه, عضویت ویژه شش ماهه یا عضویت ویژه یک ساله

نظری نیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

معادله امنیتی: *